ناگهان باران...
مرغ دلخوان پرآهنگی
باغ گلریزان پررنگی
جام لبریزی و رقصانی
برگ پاییزی ومهمانی
آسمانی غرق پروازی
حوض آبی.... روح دلبازی
نقش قطره بر دودست خاک
خوشه ها بر شانه های تاک
پنجره .... آغاز لبخندی
کوچه را با شوق، پیوندی
گفت وگوی یار دیرینی
لحظه ی خاموش شیرینی
ناگهان باران سرشاری
چتری از دستان دلداری
کم کمک یک قطره برشانه
قطره ای مانند افسانه
قطره ای برچشم بر مژگان
قطره های بی سروسامان
آه باران آه بارانم
آه باران غزلخوانم......